تدارکات تولد آترینا
یه سلام گرم و صمیمی بهتمام دوستای گلم که یه مدته ازشون بی خبرم و حسابی دلم برای تک تکشون تنگ شده.
از وقتی به خونهجدیدمون نقل مکان کردیم اونقدر سرمون شلوغ بوده که نتونستم دنبال نت برم و وصلش کنم
این مدت تمام وقتم صرف کم کسری های خونه و تدارک دیدن تولد آترینا گذشت.
خیلی دلم میخواد مثل گذشته نت بیام و از خاطرات آترینا بنویسم و به وبلاگ دوستای گلم سر بزنم اما خیلی
خیلی درگیر تولد شدم جمعه آینده 2 فروردین برگزار میشه آرزو میکنم به خوبی برگزار بشه .
آترینا روز به روز داره کنجکاوتر و شیطون تر میشه خیلی بانمک شده خیلی وقتها با کارهاش سوپرایزمون
میکنه چهار چشمی زیر نظرمون داره که ببینیه چیکار میکنیم سریع تقلیدش کنه .
کلماتی که میگه الو ، به به ، نه نه ، ماما ،بابا ،دد ، عزیزم ...
ایشالا بعد از تولدش نتم رو وصل میکنم و میام برای دوستای گلم از شیرین کاریهاش تعریف میکنم
در آخر:
آترینای عزیزم عزیزترین مامان و بابا پیشاپیش تولدت مبارک
عزیزم من و بابایی با تموم وجودمان و عشقی بهت داریم جشن تولد رو تدارک دیدم با
وجود همه ی شیطتنت های شما و خستگی های بابایی به خاطر مشغله های کاری پایان سال و
درگیری مامانی با کم و کاستی های خونه ی جدید...
فقط این رو بدون:
قشنگترین و زیباترین روز زندگی مشترکمون تولد شما بوده با حضورت در زندگیمون خوشبختیمون رو
چندبرابر کردیم و مثل معنی اسم قشنگت به زندگیمون روشنایی بخشیدی چمعه آینده 2 فروردین
ما این روز قشنگ رو با حضور کسایی که دوستشون داریم جشن میگیریم .
من و بابایی عاشقانه و خالصانه دوستت داریم و هروز از داشتنت شکر خدا رو به جا میاریم.
روز قشنگ تولدت عاقبت خیری در زندگی رو برایت آرزو میکنیم عزیزم.