آتریناآترینا، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

آترینا مسافر کوچولوی بهار

ماجراهای مسافرت ما به شمال

1391/5/7 16:26
نویسنده : سوسن
1,523 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره بعد از سپری کردن روزهای سخت و شیرین بارداری و بچه داری به یه مسافرت 12 روزه رفتیم و دلی

از عزا دراوردیم.

از 19 تا 24 به مدت 6 روز به همراه خاله سیما به شهرهای شمالی سفر کردیم حسابی بهمون خوش گذشت و کلی روحیه

گرفتیم.

قبل از مسافرت نگران بودیم که آترینا اذیت بشه و بدقلقی کنه و در نتیجه بهمون خوش نگذره اما برخلاف

تصورمون خیلی به دخترمون خوش گذشت و در طول سفر اصلا اذیت نکرد.

بعد از برگشت از شمال 3 روز خونه ی خاله سیما و 3 روز رو هم خونه ی عمو مسعود در تهران گذروندیم

و از اونجایی که عمه لیلا هم اونجا بود از فرصت استفاده کردیم به مدت 3 روز پشت سر هم بازار رفتیم تا

  تونستیم برای خودمون و شما خرید کنیم .

بعد از زایمان به علت 10 کیلو اضافه وزن تمامی لباسهام تنگ شده بود و عملا بنده هیچی برای پوشیدن

نداشتم از لباسای خونگی گرفته تا لباسای مهمونی و جشن و بیرونی .... همه برام غیرقابل استفاده

شدن و چه خیال باطلی داشتم که بعد از زایمان میتونم دوباره اونها رو بپوشم.

موندم اگه یه مقدار قدم کوتاهتر بود هیکلم به چی شبیه میشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مصیبت اضافه وزن (مامان ٧٥کیلویی) یه طرف اشتهای غیرقابل کنترلم هم یه طرف ..........

خلاصه کلی خرج شوشو رو بالا بردم چون به مبارکی هیکل جدیدم باید کلی لباس میخریدم.

 

و اما از فرشته ی زندگیمون آترینای عزیزم بگم:

آترینا هروز باهوش تر و شیرین تر و صد البته بازیگوش تر از قبل میشه. وقتی آترینا رو قبل و بعد مسافرت

مقایسه میکنیم میبینیم چقدر تغییر کرده و مامان دورش بگردن چقدر بزرگتر شده .

اصلا باورم نمیشه که آترینا فقط 4 ماهه که با ماست من حس میکنم که هیچ زمانی نبوده که آترینا

نبوده باشه انگار همیشه وجود داشته و با ما بوده.

با هر حرکتش ما رو غرق در شادی میکنه بزرگترین بهانه ی ما برای شاد بودن خنده های شیرینشه.

آترینای عزیزم به وسعت تمام معصومیتت دوستت داریم.

از وقتی از سفر برگشتیم آترینا خیلیییییییییییی شیطون شده همه ش در حال جیغ کشیدن و بازی کردن

با دستاشه. موقع شیرخوردن هم خیلی بازیگوشی میکنه.اینم از عواقب سفر.......

هزار ماشالا خیلی هم خوش خنده شده حتی صداش میکنم آترینا ..... قهقهه میزنه........ مامان جون

فقط صدات زدم جوک تعریف نکردم که عزیز دلم..... الهی مامان فدای خنده هات بشه اینجوری میخندی

مامان و بابا دیوونه میشن قورتت میدن هاااااااااا

 

به علت ریزش خیلی زیاد موهات مجبور شدیم خونه ی خاله سیما کچلت کنیم خیلی بامزه شده بودی .

ناراحت نباش عزیزم کچل بودن هم بهت میاد ایشالا زود زود موهات رشد کنه و بلند بشه.

با اجازه دخملکم کنار دریا که بردیمت آفتاب سوخته شدی بازم ازمون ناراحت نشو عزیزم این روزا برنزه

بودن مده.

نگران نباش عزیزم این دیگه آخریش بود هیچ بلای دیگه ای سرت نیاوردیم.

 

٢ مرداد آترینا جونم واکسن ٤ ماهگیش رو زد دخملکم حتی به خودش زحمت گریه کردن رو هم نداد

قربون دخمل مهربونم، میدونه که مامان طاقت گریه هاشو نداره.

برای واکسن ٢ ماهگی و ٤ ماهگی خدا رو شکر هیچ عکس العملی که نشونه ی درد یا ناراحتی باشه

رو نداشت. حالا این برام سوال شده که بدنش نسبت به واکسن عکس العملی نداشته یا دخترک ما

خیلی صبوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا رو شکر قد و وزن و دور سرت هم خوب بوده وزنت هم 7 کیلو شده بود که بهداشت با توجه به وزن

تولدت خیلی راضی بود آخه دختر نازم 2400 به دنیا اومد.

 

 اینم چند تا عکس از دخملک شیطون بلای ما:

پریسای عزیزم (١ ساله) دختر خاله سیما جون و آترینای عزیزم شمال.

 

آترینا جونم در جنگلهای زیبا و سرسبز بابل در یک هوای بارانی.

 

آترینا زیر بارون بغل بابایی شهر بابل

 

آترینا جونم بغل بابایی ویلای محمود آباد

 

و این هم آترینا کچل و آفتاب سوخته ی ما بعد از مسافرت

 

 

این هم عکس عروسکم بعد از واکسن ٤ ماهگیش

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

راحله(مامان هوراد)
7 مرداد 91 16:58
جوووووووووووووووووونم بخورم اون لپای خوشکلشو همیشه به گردش اتفاقا ما هم سفر بودیم هوراد منم 2 فروردین بدنیا اومده خوشحال میشم به ما سر بزنین
الهام مامان آوینا
7 مرداد 91 19:35
سلام. همیشه به گردش خانمی . من آوینا را بردم دکترش. دکترش گفت من به همه مادرا می گم که از 10 روز بعد از واکسن چهار ماهگی فرنی را شروع کنند. این ماجرا را تو یه پست ه ادرس زیر تعریف کردم. ادرسش را می گذارم. اگر فرصت کردید یه نگاه بندازید.http://avinadokhtaregolema.niniweblog.com/post134.php پسته به نام چکاپ چهار ماهگی هستش. به نظر خودم هم خوب موقعی شروع کردم...
مامان ترانه
7 مرداد 91 19:56
عزیزمی کپل بخورمت؟ ترانه ی من دوست میشی ؟
سمانه مامان آرشیدا
7 مرداد 91 20:07
ای جونم ماشاللا چه تپلی شده دخملمون. خوردنیه خاله چه عکسای خوشگلی گرفتی. شمال هم که حسابی بهت ساخته. مواظب خودت باش گل نازنازی.
مامان پریسا
8 مرداد 91 3:11
سلام سوسن جون خوبی عزیزم. رسیدن به خیر. دیدم یه مدت خبری ازتون نبود. ایشالله همیشه خوش باشید. نگران اضافه وزن نباش. این مدت که شیر میدی کلی کم میکنی. ماشالله به اترینا جون که خیلی ماه شده. روی ماهشو میبوسم. راستی خیالت راحت چون واکسن تاثیر خودشو میکنه. خوب دست کسی که امپول زده سبک بوده و بچه اذیت نشده . این که خیلی خوبه.
محمد
8 مرداد 91 10:28
عباداتتون قبول حق همیشه به سفر وگردش
elena
11 مرداد 91 1:52
سلام مامان خوش سلیقه به وبلاگ منم سر بزن چیزای خوبی برای کودک نازنینت پیدا می شه
مامان سها
13 مرداد 91 11:46
عزیزدلم چقد ماه شدی آترینا جونم دوستت دارم تپل خاله کچلی هم خیلی بهت میاد زود زود مودر میاری و مامان برات اونا رو خوشگل می کنه قول بده همیشه همینطور خوش اخلاق باشی مسافر بهار
مامان سها
13 مرداد 91 11:46
مامانی یک کم زود زودتر بیا دیگه ...
الهام مامان آوینا
14 مرداد 91 11:51
سلام عزیزم . از شنبه تا دوشنبه فراموش نشه وبلاگ کودک من به آوینا جون شماره 11 رای بدین مسابقه دوروی سکه میسی بازم پیش ما بیاین اینم ادرس وبلاگ کودک من http://koodakeman91.niniweblog.com/post170.php
مامان نوژا
17 مرداد 91 9:36
همیشه یه سفر و شادی.......همش اخم کردی که
❤مامان رامیلا کوچولو❤
24 مرداد 91 19:50
. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام . . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.- . . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_, . . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_ . . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨` . . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بيا آپمو ببين .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸ '``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨ , . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’ . . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨ . . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯ . . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./ . … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\ . . . . . .l,/`/,.¸ . .با اين اسب بيا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`, . . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسي ..-“.:,-“’ . . . . . \;:./
مامان کیاوش
27 مرداد 91 0:01
سلام خوش باشید عزیزم.ماشاا... به آترینا جونم.
❤مامان رامیلا کوچولو❤
28 مرداد 91 17:36
سلام عزیزم رامیلا تو مسابقه شماره 2 با موضوع : کودک خواب آلود شرکت کرده، البته عکسش یکمی مات است ولی اگه میشه بهش رای بدید شماره 26 اینم ادرس جایی که باید رای بدید . http://koodakeman91.niniweblog.com/cat44.php
مهرنوش مامان مهزیار
5 شهریور 91 8:39
سلام عزیزم رامیلا جون از طرف من ببوسید به وبلاگ مهزیار منم سر بزنید. خوشحال میشم
سلام
7 شهریور 91 21:43
ما به این بچه های تپل مگیم:قوچو
مامان آیدین
9 شهریور 91 11:01
سلام چه دخمل نازی دارین خدا حفظش کنه از طرف من ببوسینش
الهام مامان آوینا
18 شهریور 91 16:25
-----$$$____________$$$$$ _$$$$$$$$_________$$$$$$$ $$$____$$$$______$$__$$$$ $$______$$$$____$$____$$$ $$_______$$$$__$$$____$$$ $$________$$$$_$$$____$$$ $$_________$$$$$$____$$$$ $$$________$$$$$$____$$$_____$$$$ $$$_________$$$$$___$$$$____$$$$$ _$$$________$$$$$__$$$$____$$$$ _$$$$________$$$$_$$$$____$$$$ __$$$$_______$$$$_$$$____$$$ __$$$$$______$$$$$$_____$ ____$$$$$$____$$$$$____$$$ ________.$$$$$$$$_____$$$$$ _________$$$$$._$$$$$$$$$$$$$$$$ _______s$$$$$$$____$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$________$$$$$$$ __$$$$___$$$$$______$$$$_$$$$ _$$_______$$$$_____$$$_____$$$ $$_______$$$$_$ $$______$$$$___$ $$$___$$$$$___$$ $$$$$$$$$$____$$_--__(▒)(▒) $$$$$$$$$____$$$---_(▒)(█)(▒) _$$$$$$_____$$$_____(▒)(▒) __________$$$$ _________$$$$$__(▒)(▒) ________$$$$$-_(▒)(█)(▒) _______$$$$$____(▒)(▒) _______$$$ ______$$$_(▒)(▒) _____$$_-(▒)(█)(▒) ____$$__-_(▒)(▒) ___$ __$$___(▒)(▒) _$$$-_(▒)(█)(▒) _$$____(▒)(▒) _$$ $$ __(▒)(▒) $$_(▒)(█)(▒) $$__(▒) (▒) تقدیم به شما خاله .... خاله جون میری به این ادرس زیر و تو قسمت نظراتش به من رای بدی؟ http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php