آتریناآترینا، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

آترینا مسافر کوچولوی بهار

شیطنت های آترینا (2 )

1391/7/19 2:29
نویسنده : سوسن
880 بازدید
اشتراک گذاری

این سرفصل شماره 2 خورده به خاطر اینکه پستی با همین سرفصل در دوران خوش بارداری نوشتم.

 

آترینا جوجویی ما این روزا خیلی شیطون شده مخصوصا این که با مهارت های جدیدش هروز من و باباش

رو ذوق زده میکونه.

آترینای عزیزم از 1 ماه پیش همون طور که در پست های قبلی هم گفتم برای سینه خیز رفتن خیلی تلاش

و تمرین میکرد که متأسفانه موفق نمیشد تا اینکه جمعه ی پیش یعنی 6 ماه و 13 روزگی بدون مقدمه

( منطورم اینه که بدون اینکه بتونی بشینی یا اینکه سینه خیز بری) رو چهار دست و پا رفتی.

 

وقتی این صحنه رو دیدم از سر ذوق جیغ کشیدم اونقد ذوق زده بودم که یادم نبود ازت فیلم بگیرم.

 

خلاصه  ما فهمیدیم دختر کوچولومون جهشی کار میکنه و یه مقدار هم کارهاش رو برعکس انجام میده

به جای اینکه اول سینه خیز بره بعد بشینه و در آخر چهاردست و پا، اول چهار دست و پا رفت بعد

نشست و در آخر هم سینه خیز.

گاهی اوقات هم به جای اینکه سینه خیز بره چهار دست و پا میشه خودش رو پرت میکنه جلو تا فاصله

بیشتری رو طی کنه. امان از دست این قلقلی ها...........

 

1 ماهی هست که ددد و به به به میگه هنوز نتوسته ما ما  بگه همچنان منتظریم ...

 

این از مهارت هاش و اما شیطنت هاش بعد از اینکه یه دل سیر خوابید و غذا خورد شروع به بازی و

سرگرم کردن خودش میکنه و برای خودش آواز سر میره یعنی به اصطلاح داره با اسباب بازی هاش

و عروسکاش حرف میزنه و همون طور که ما براش آواز میخونیم اونم براشون میخونه.

 

بعد از اینکه از اسباب بازی هاش خسته شد میره سراغ وسایل خونه و خودش رو با اونها سرگرم میکنه

(شروع شدن کنجکاوی هاش و شناخت محیط)

 

این هم چند تا عکس از ژست های مختلف آترینا:

 

آترینای عزیزم در حال چهار دست و پا رفتن

 

امید مامان در حال بازی کردن با اسباب بازی هاش

 

مامان خانمی شما که دست بردار نیستی لااقل این مدلی هم بگیر یه وقت خدای نکرده عکسات تکراری نشه

 

دوربین مخفی مامان خانمی( مچ گیری آترینا جونم در حال شیطنت)

 

تو رو خدا نگاش کن عجب رویی داره یه دستی چاره ش نکرده میخواد دو دستی امتحان کنه

 

فکر کنم میخواد پایه ش رو از جا بکنه ( از این آترینا بلای جوجویی بعید نیست)

فعلا که در حال تفحصه ........

 

با اینکه خسته شده با این حال دست بردار نیست این دفعه از بالای سرش براندازش میکنه

نگاه کن تو رو خدا چه کشی اومده این قلقلی ........

 

نخییییییییییییییییییر دست بردار نیست

این دفعه چهار دست و پا شده و اومده سراغش

در تعجبم که کم هم نمیاره ......

مثل اینکه بالاخره خسته شد

رفته سراغ پیرهنش

مامان بکش پایین آخه این چه کاریههههههههههههههه

 

یه نگاه به مامان میکنه میبینه بدجوری حرصش رو درآورده شروع میکنه به شیرین کاری

هزار ماشالا دخترم اهل سیاست هم هست داره کم کم خودش  رو میکنه بلا ...

(همه ی وجودم در حال نشستنه)

بلههههههههههههههه بعد از اینکه دل مامان احساساتی ش رو به دست اورد

شیطون بلا رفته سراغ خریدهای مامان خانمی، نایلونشون رو پاره کرده و وسایل رو وسط سالن پخش

کرده

و دوباره تفحص و کنجکاوی ...........

 

و اما همچنان ادامه دارد ..............

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

حبیبه
20 مهر 91 10:52
سلام اتیکوچلو که عمه دوس داره بخورتت خو تو الان اگه پیشم بودی که میخوردمت خو قررررربون اون چشات برم منو مهرتاش عکساتو دیدیم مهرتاشی مگه: دلم برات تنگ شده ما هیچوخ تنهات نمیذاریم ما خیلی زبل هستیم اترینا جونم.اترینا جونم زود شیراتو بخور بزرگتر بشی نه زود کوچیکتر بشی مثله رهام.اگه شیراتو خوردی بزگتر شدی بعدشم برات ی هدیه میاریم.اترینا ما 250 دوست داریم
عمه رضوان
20 مهر 91 21:36
سلااااااااام الهی چ بزرگ شده این شیطون بلای ما،حسابی جای من ببوسینش
سمان مامان آرشیدا
28 مهر 91 23:50
وای چه دخملی شدی تو. شیطون بلای خاله. عکسات خیلی خوشگل شده . دست مامانی درد نکنه. لباست هم خوشگله عسل خاله.
الهام مامان آوینا
29 مهر 91 15:25
ماشاا... هزار ماشاا... به این دختر شیطون بلا....
سالی مامی آوید
30 مهر 91 21:17
ای جانم به این دخمل شیطون و بلا...ماشالاااا...ببوسش سوسن جون چهاردست و پا رفتنش هم مبارک باشه...خیلی ذوق داره...منکه بیصبرانه منتظر اونروزی هستم که آویدم 4دست و پابره
مامان پریسا
1 آبان 91 15:04
ماشالله به این خوشکل خانم که جهشی پیش میره. ایشالله همیشه موفق باشید
مامان سها
1 آبان 91 17:02
سلام سوسن جون ... عزیزم ماشالا بزرگ شده ها ... همش یاد سهای خودم میفتم با دیدنش ... از نظر رشدی خیلی شبیه سهاست ... دقت کردی وقتی بچه دار میشی همه فکر و ذکرت دیگه بچه است با خودت میگی چرا زودتر این عشقو به دنیا نیاوردم ... من هر روز اینجوری ام البته با همه سختی هایی که داره ... مواظبش باش البته مثل همیشه
مامان نوژا
4 آبان 91 9:54
عجب شیطون بلاییه .همچنان این اذیتها با خودشون بزرگتر میشن
ريتا
9 آبان 91 12:00
اي جان عروس گلم تو چقدر نانازي... چقدر خوردني هستي خاله... پسر منم ميره ها فكر نكني فقط خودت زرنگي... اما پسر من چيز واضحي نميگه!
مامان سها
18 آبان 91 21:53
چقد کم پیدایی سوسن جون ... معلومهه حسابی با دخملی مشغولی ها ...
محدثه
19 آبان 91 16:29
سلام مامانی عزیز از آشناییتون خوشحالم حتما به ما سر بزنید
مامی آوید
25 آبان 91 11:12
سوسن چون چرا آپ نمیکنی؟همیشه میام سر میزنم ولی میبینم خبری از پست جدید نیست... راستی سوسن یه جایی رو پیدا کردم که تزئینات تولد داره و سفارش هم قبول میکنه...خیلی باسلیقه ست...قبلا پیششون دوره های شیرینی هم رفته بودم...اگه خواستی بگو تا بهت بگم کجاست...
محمد
26 آبان 91 17:45
با حسین از یا حسین یک نقطه کم دارد ولی با حسین بودن کجا ویا حسین گفتن کجا التماس دعا
مامان نوژا
27 آبان 91 8:13
کجایی مامانی نه دیگه به ما سر میزنی نه مطلب جدید میذاری؟
مامان سها
1 آذر 91 13:44
زینب جان! شرمنده ایم که بهای حسینی شدنِ ما «بی حسین شدنِ تو بود» و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی اما ما حسینی نشدیم... التماس دعا
سمان مامان آرشیدا
4 آذر 91 16:26
کجایی سوسن جون؟؟؟؟ بیا یه خبری چیزی از خودت بده. دلمون واسه آترینا بلا تنگ شده. زود باش بیا آپ کن و عکس بذار از دخمل نازمون.
علی خوشتیپ
6 آذر 91 14:58
سلام خاله جون .عزاداریهاتون قبول.من تو مسابقه نی نی و محرم ژورنال نفیس شرکت کردم...کدم 35 هست اگه دوست داشتین به من و یکی دیگه از نی نی های ناز اونجا رای بدین ممنونم
سمان مامان آرشیدا
8 آذر 91 18:43
سلام سوسن جون. آرشیدا جونی تو یه مسابقه عکس شرکت کرده که تا جمعه وقت رای گیری هست. ممنون میشم بری و بهش رای بدی. باید بری تو نظرات و به 3 تا شماره رای بدی. شماره آرشیدا 1124 هست.آدرس وبلاگتون رو هم حتما بذارید. اینم لینکش: http://meysamak.blogfa.com/post-710.aspx ممنونم از لطفت.
مامان سها
11 آذر 91 17:30
کجایی پس مامانی؟