آتریناآترینا، تا این لحظه: 12 سال و 26 روز سن داره

آترینا مسافر کوچولوی بهار

ماجراهای تولد آترینا

1392/1/7 12:11
نویسنده : سوسن
2,376 بازدید
اشتراک گذاری

2 فروردین تولد آترینا برگزار شد آترینا از صبحش بیقرار بود دقیقا وقتی مهمونها اومدن آترینا تب کرد اونقدر توی 

تب میسوخت که مجبور شدم 2 تا شیاف با هم بهش بزنم تا یه کم سرپا نگه ش دارم .

هنوزم باورم نمیشهشب تولد به من و آترینا چی  گذشت حالم اونقدر خسته بودم و به خاطر آترینا ناراحت که 

فقط تنها آرزوم این لحظه این شده بود که اون شب تموم بشه همون شب بردیمش دکتر و  آمپول زد

نظر دکتر سرماخوردگی بود از اون روز تا حالا آترینا مرتب تب میکنه و حال مساعدی نداره من هم ازش گرفتم

حال خودم هم اصلا مساعد نیست تمام استخونهام درد میکنه و سرگیجه دارم .

همه ش میگم بمیرم برای دخترم نکنه این علائم رو هم آترینا داشت .

مهمونی برخلاف تدارکاتی که دیده بودم خیلی معمولی برگزار شد مهمونها خیلی راضی بودن و بهشون

خوش گذشت اما برای من و آترینا خیلی سخت گذشت.

گیفت هایی که برای بچه ها و بزرگترها تدارک دیده بودم اصلا  اون شب به مهمونها داده نشد فردای اون 

روز هدایا فرستاده شد که شامل جا مسواکی کفش دوزکی برای پسر بچه ها گیرمو کفش دوزکی براس

دختر بچه ها. تقویم و کارت تشکر روند رشدی و عکس روی شاسی برای بزرگترها بود.

تاج های که برای بچه ها آماده کرده بودم اصلا به بچه ها نداده بودم و خیلی کارهای دیگه اجرا نشد.

دلیلش این بود که خیلی خسته بودم و آترینا هم همه ش در حال بیقراری بودم از بغلم جدا نمیشد.

میشه گفت پذیرایی  خوبی از مهمونها شده بود.

عکس های زیادی هم ندارم حتی فیلم هم نگرفتم فقط تونستم ظاهر خودم رو جلوی مهمونها حفظ کنم تا

مهمونی تموم بشه.

فردای اون روز آترینا گذاشتم پیش طاق بادکنکی و چند تا عکس ازش گرفتم.

اولش از این که زحماتم بر بادرفت خیلی خیلی ناراحت بودم اما الان فقط دلم میخواد اترینا حالش خوب 

بشه و مثل گذشته پرانرژی و سرحال بشه.

خانواده همسرم و خودممیگن خیلی خوب برگزار شد ولی من خودم راضی نبودم چون نتونستم اونطور که

میخواستم برگزار بشه.

نوبت دکتر دارم بیشتر از این نمیتونم بنویسم .

در آخر تشکر میکنم از دوستای گلم که کامنت گذاشتن و تولد آترینا رو تبریک گفتن.

تو پست بعدی حتما از اترینا جونم عکس میذارم امیدوارم که تا اون موقع حال هر2تامون خوب شده باشه                                                                  

پسندها (2)

نظرات (18)

مامان شادلين
7 فروردین 92 12:59
تولدت مبارك نازم صد سال به اين سالها خدا ايشالا حفظش كنه
مامان سها
8 فروردین 92 6:08
آخی .... دلم گرفت ... ایشالا زودی مادر و دختر خوب بشین دعا می کنم برای هر دوتون
مامی آوید
8 فروردین 92 17:41
الهییییییییی سوسن جونم.... چی کشیدی... بمیرم واسه این دختر خنده رو که اونروز اینقدر اذیت شده بود... تولدت مبارک گل دختر قشنگم ایشالا تولد 120 سالگیت عزیزم قدر مامان بابا رو بدون...مامانی خیلی زحمت کشید واسه برگزاری تولدت... سوسن جون امیدوارم هرچه زودتر خوب بشین عزیزم. حتما تولدش عالی بوده...شک نکن
سمانه مامان آرشیدا
16 فروردین 92 2:16
آخی خیلی ناراحت شدم. عیب نداره ایشاللا سال دیگه روز تولدش سرحال باشه و بترکونه. ایشاللا زود زود هر دو خوب بشین و بیاین عکس بزارین. ایشاللا 120 ساله بشی خانوم طلا.
محمد
16 فروردین 92 15:25
سال نو مبارک باد
ریتا
17 فروردین 92 13:20
سلام سال نو و تولد آترینا جون مبارک زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه. حسین هم روز تولدش بچم چشم راستش ورم کرده و نمی دونم سرما خورده چی شده. امروز میبرمش دکتر . اونم بچم زیاد حال و حوصله درست و حسابی نداشت. اما کیکش خیلی قشنگ شد!
مامان سها
20 فروردین 92 21:12
دوستان عزیز همراه سها و مامان و بابا سها جون توی جشنواره نوروز نود و دو آتلیه سها شرکت کرده و برای اینکه برنده بشه نیاز به رای شما با آی پی های متفاوت داره قبلا از لطفتون تشکر می کنیم اگه به این آدرس برین و به سها علایی امتیاز ۵ بدین http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=6 جشنواره تا ۱۵ اردیبهشت ادامه داره و شما می تونید تا ۱۵ اردیبهشت با آی پی های مختلف به دخمل ما رای بدین بازم یه دنیا ممنون
راحله
22 فروردین 92 18:40
تولد اترینای نازنینم مبارک چه بد که مریض شده بود بمیرم براش امیدوارم الان حال هردوتون خوب باشه
محمد
24 فروردین 92 10:25
شادباشیدوسلامت
مامان ایناز
24 فروردین 92 13:45
خدا حفظش کنه.من اهوازی هستم شمارو لینک کردم خوشحال میشم با هم اشنا بشیم لطفا منو لینک کنید
مامان مرضیه
27 فروردین 92 14:06
تولدت مثال گل مبارک ... همگی بگید تولدت مبارک تولد پسره منم خیلی سخت گذشت تمام شب از بغلم پایین نیومد و کمرم شکست ولی ایشالا هردوتون همیشه سلامت باشید و توی جشن تولدای دیگش که ایشالا 1000 تا باشه بهتون حسابی خوش بگذره راستی ساله نوتون هم مبارک
ترنجي
31 فروردین 92 10:12
سلام خوبي تولد اترينا جون مبارك بازم خوبه براش تولد گرتي من كه فرصت اينكارو هم نداشتم متاسفانه
مامان یلدا و سروش
10 اردیبهشت 92 16:59
مادر ای پرواز نرم قاصدک مادر ای معنای عشق شاپرک ای تمام ناله هایت بیصدا مادر ای زیباترین شعر خدا پیشاپیش روزت مبارک عزیزم.
محمد
11 اردیبهشت 92 14:36
ولادت حضرت فاطمه (س) روز زن ومادر بر شما مبارک باد
مامان آرشیدا کوچولو
15 اردیبهشت 92 0:48
مامانی عزیز شما هم به جشن ما دعوت شدی... قراره همه نی نی وبلاگی های اهوازی دور هم جمع بشیم . هدف جلسه اول آشنایی با هم و جلسات بعدی تشکیل کلاس های خلاقیت مادر و کودک خودمونی برا بچه هاست توی پارک چوبی ... اگه دوست دارید شرکت کنید توی قسمت پرسش و پاسخ آمادگی تون رو اعلام کنید یا به وبم بیایید عزیزم .
سمان مامان آرشیدا
16 اردیبهشت 92 0:00
سوسن جون کجایی؟؟؟؟؟ دلم واست تنگیده. نه کلوپ میای نه وبت رو آپ میکنی؟!!!
مامان نوژا
21 اردیبهشت 92 11:26
آخی چه ضد حالی بوده .بیچاره آترینا کوچولو ایشالا زود زود 2تاتون خوب خوب بشین
مامان علي خوشتيپ
23 خرداد 92 11:01
سلام عزيزم فردا جمعه قرار وبلاگي .پارك دولت.زير پل رنگين كمان.ساعت 7 بعد از ظهر. مداد رنگي و كاغذa4و زير انداز و خوراكي به همرا داشته باشيد.به اميد ديدار