1 روز............ تا تولد
اول از هر چیز نوروز خجسته باستانی و حلول سال نو و احیای طبیعت رو به دوستای خوبم و همچنین
فرشته کوچولوم تبریک میگم و سالی پر از خیر و برکت و شادی رو برای همگی آرزومندم.
بالاخره انتظار نه ماهه به یک روز رسید. و از فردا به معنای واقعی مادر بودن رو تجربه خواهم کرد.
2 فروردین
1391
خداوند عشق را به ما هدیه خواهد کرد
و ما عشقمان را آترینا می نامیم
تا روشنایی زندگیمان شود.
امیدوارم دخترمون بعدها از اسمی که مامان و باباش براش انتخاب کردن راضی و خوشنود باشه.
برخلاف روزای پیش خیلی سرحال و پرانرژی ام و دیگه از نگرانی ها و ترس ها هم خبری نیست نه اینکه
خبری نباشه ولی از روزای قبل خیلی کمتر بوده.
امروز 6 صبح بیدار شدم و سفره هفت سین رو چیدم و تزیین کردم بعد هم شوهری و مامان رو بیدار کردم و
با هم صبحونه خوردیم و پای سفره ی هفت سین نشستیم و کلی با هم عکس گرفتیم و این شادی خیلی
تو روحیه ام تآثیر مثبت گذاشت.
احساس میکنم حالم خیلی بهتره و آمادگی این رو دارم که فردا برای زایمان به بیمارستان مراجعه کنم.
از شما دوستان خیلی خوب مجازیم حلالیت میطلبم و التماس دعا دارم.
از اینکه طی دوران بارداری کنارم بودید و همراهیم کردید کمال تشکر رو دارم من و دخترم رو از دعای
خیرتون بی نصیب نذارید خیلی دوستتون داریم.
ایشالا به زودی باز خواهم گشت و پست های بعدی رو با حضور و همراهی آترینا فرشته ی کوچولوم
خواهم نوشت.