آتریناآترینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

آترینا مسافر کوچولوی بهار

به نام آنکه حی توانا و آفریننده مطلق است

1390/12/12 15:36
نویسنده : سوسن
444 بازدید
اشتراک گذاری

همسفر سلام

دیر نیست روزی که همه به قول سهراب ترا به من  تبریک میگویند و من عاشقانه صورت ماهت را

غرق بوسه میکنم و میگویم دخترم لمس بودنت مبارک.

در حال حاضر تو هفته سی و شش بارداری هستم و گیج و سردرگم از انتخاب بین و زایمان طبیعی و

سزارین هستم البته ناگفته نماند خودم خیلی دلم میخواد طبیعی زایمان کنم ولی خب خیلی میترسم.

شوهری که خیلی اصرار داره طبیعی زایمان کنم تازه کلی بهم وعده وعید میده اگه این کارو بکنم چه 

کارایی که برام انجام نمیده. منم نقش کودکی رو براش بازی میکنم که با دادن وعده شکلات گول خورده

و رضایت داده ، فرداش که ترس دوباره به وجودم غلبه میکنه با هزار بهانه و دلیل به سزارین اصرار

میکنم خدایی جدا از عوارضش خیلی راحتتر از زایمان طبیعیه. حالا حالاها فرصت دارم فکر کنم و تصمیم

بگیرم.

برای هفته آینده 5شنبه نوبت آرایشگاه گرفتم میخوام قبل از تولد همه کارامو برای عید انجام داده باشم.

هر چند فکر میکنم هفته آینده تا عید یه مقدار زود باشه ولی چون نمیتونم زایمان رو پیش بینی کنم

مجبورم زودتر کارام رو بکنم.

اینقد به ذوق دخملکی بودم که 7ماهم تموم نشد کل سیسمونیش رو تهیه کردم همه ی وسایلش با

سلیقه ی خودم و شوهری انتخاب شد البته خواهر زاده م رو هم فراموش نکنم که خیلی زحمت کشید

و سلیقه به خرج داد برای ساخت کمد و تخت و دراور دخملک. به خاطر اینکه شغلش طراحی

دکوراسیون داخلی و کلأ ام دی افه. واقعأ دستش درد نکنه در عین حال که کار خوبی بهم تحویل داده

هزینه ش هم خیلی مناسبتر از کار بیرون برام افتاده. البته هنوز تخت رو بهم تحویل نداده طفلکی

خیلی سرش شلوغه. هر موقعه تختش رو بهم تحویل داد( قول هفته ی آینده رو بهم داده) عکسشونو

رو حتمأ تو وبلاگ میذارم.

حالا دیگه روی ماهتو  با یک عشق عجیب از همین جا یعنی نزدیک و نزدیک می بوسم و می سپارمت

به دست اونی که عشقتو سپرد دست دل من.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان پریسا
13 اسفند 90 16:05
سلام عزیزم. پس همشهری هستیم. از اشنایی با شما خوشحال شدم. به شهر بچه ها خوش امدید. عزیزم اگر دوست داری برای لینک خبرم کن. خوشحال میشم.
مامان علي خوشتيپ
14 اسفند 90 0:11
سلام عزيزم.ممنون كه بهمون سر زدي خيلي خوشحالم كه يه همشهريه ديگه پيدا كردم.ايشاالله زودتر دختر نازتونو ببينيم با اجازه لينكتون كردم
مامان نوژا
14 اسفند 90 9:12
سلام گلم امیدوارم به سلامتی دختر گلت رو به دنیا بیاری.به نظر من خودت باید تصمیم نهایی رو واسه زایمانت بگیری نه شوهرت چون تو میخوای انجام بدی نه اون.در وهله اول با دکترت مشورت کن به خاطر اون قضه ات
مامان راميلا
14 اسفند 90 9:51
سلام عزيزم 1- مرسي كه به ما سر زديد . 2- گلم اسم دخترم راميلاست نه آرميلا . خيلي خوشحالم كه يه دوست جديد پيدا كردم كه همشهري هم است و اگه دوست داشته باشي در خصوص زايمان شايد بتونم كمي راهنماييت كنم راستش من زايمانم به صورت طبيعي بوده اون تاريخي كه من زايمان كردم تنها كسي بودم زايمان طبيعي داشته تمام كساني كه اون روز زايمان كردن به صورت سزارين بودن و تفاوتي كه بين ما بود اينه كه من همان روز مرخص شدم ولي بقيه تا روز بعد ماندن اين تازه يكي از موارد خوبشه در زايمان طبيعي و سزارين شايد بعد از زايمان مشكلاتي را داشته باشي ولي اين مورد هم در هر دو روش وجود داره ولي خوبي زايمان طبيعي اينه كه بعد از زايمان بلند ميشي و كارهاتو خودت انجام ميدي يا بالا سر بچه ات هستي ولي زايمان سزارين اين طوري نيست و موارد ديگر ....... راستش من هم نمي دونستم كه زايمانم رو به صورت طبيعي انجام بدم يا به صورت سزارين و خيلي هم مي ترسيدم و به قول معروف تجربه اولم بود و نمي دونستم اصلاً چه جوري است در هر صورت نظر دكترم هم اين بود كه طبيعي باشه چون بعد از معاينه لگنم گفت مشكلي ندارم و بعد خيلي مهمه كه به دكترت اطمينان كامل رو داشته باشي و من هم خيلي بهش اطمينان و اعتقاد داشتم . در هر صورت تصميم اصلي با خودته و نظر دكترت پس خوب فكر كن چون همسر شما نمي خواد زايمان كنه شما هستي كه بايد اين كارو انجام بدي و خيالت بايد راحت باشه، پس خوب فكر كن .
مامان کیاوش
14 اسفند 90 10:07
سلام.منم دوس داشتم طبیعی زایمان کنم ولی همین ترس نذاشت.سزارین کردم و راضیم.به امید سلامتی شما و فرشته کوچولوتون.راستی منم اهوازیم.به ما هم سر بزنید.
مامان کیاوش
14 اسفند 90 15:17
دخمل ها که هرجور باشن ناز وشیرین هستن.مرسی که سر زدین.من لینکتون کردم.