کابوس های شبانه
این شبهای اخیر کابوس های عجیبی میبینم هر چند میدونم دلیلش ترس ها و نگرانی هایه که باهاشون در
طول روز درگیرم. با این حال بعضی وقتا این کابوس ها منو نگران میکنه و میترسونه.
دیشب خواب دیدم دخملک به دنیا اومده ولی اونقد ریز و کوچیکه که میترسم بغلش کنم و همه ش این
نگرانی رو داشتم که نکنه تو دستم لیز بخوره و آسیب ببینه. تو خواب خیلی مضطرب و نگران و غمگین بودم
طوری که شوهری داشت باهام دعوا میکرد که حالت های من عادی نیستن و باید بچه به حال خودش
بذارم داشت بهم میگفت که من وسواس دارم که از خواب پریدم.
هر شب یه مدل کابوس میبنم یه شب هم خواب دیدم خیلی خیلی شیطونه و اذیت میکنه طوری که حتی
نمیتونستم یه لحظه ازش غفلت کنم و همه ش تو این اضطراب به سر میبردم که الان یه بلایی سرش
میاد.
نمیدونم این کابوسا طبیعی یا نه ولی سعی میکنم بهشون فکر نکنم و فقط به قشنگی های تولد
دخملک فکر کنم.
فردا 16 اسفند هفته سی و شش تموم میشه و اگه خدا بخواد وارد هفته ی سی و هفت میشم تا
تولد دخملک فقط 16 روز مونده البته اگه 2 فرودین سزارین بشم هنوز دقیق مشخص نیست.